چشم
مادرمن فقط یک چشم داشت.من ازاون متنفربودم…اون همیشه مایه خجالت من بود.اون برای امرارمعاش خانواده برای معلم هاوبچه های مدرسه غذامی پخت.
یک روزاومده بود دم درمدرسه که به من سلام کنه ومنوباخودبه خونه ببره خیلی خجالت کشیدم اخه اون چطورتونست این کاروبامن بکنه به روی خودم نیاوردم فقط باتنفربهش نگاه کردم وفوراازاونجادورشدم روزبعدیکی ازهمکلاسی هامنومسخره کردوگفت:ایی یی یی…مامامن توفقط یک چشم داره فقط دلم میخواست یه جوری خودموگموگورکنم کاش زمین دهن وامیکردومنو…کاش مادرم یه جوری گموگورمیشد…
روزبعدبهش گفتم اگه واقعامیخوای منوبخندونی وخوشحال کنی چرانمیمیری؟
اون هیچ جوابی نداد حتی یک لحظه هم راجع به حرفی که زدم فکرنکردم چون خیلی عصبانی بودم احساسات اون برام هیچ اهمیتی نداشت دلم میخواست ازاون خونه برم ودیگه هیچ کاری بااون نداشته باشم سخت درس خوندم وموفق شدم برای ادامه تحصیل به سنگاپوربرم اونجاازدواج کردم واسه خودم خونه خریدم زن وبچه وزندگی…اززندگی وبچه هاواسایشی که داشتم راضی بودم تااینکه یه روزمادرم اومدبه دیدن من…اون سالهامنوندیده بودوهمینطورنوه هاشو…وقتی ایستاده بودم دم در بچه هااونودیدنوخندیدن ومن سرمادرم دادکشیدم که چراخودشودعوت کرده که بیاداینجا اونم بی خبر…بافریادبهش گفتم:چطورجرات کردی بیای خونه منوبچه هاموبترسونی!!گم شوازاینجاهمین حالا اون به ارامی جواب داد:اوه خیلی معذرت میخوام مثل اینکه ادرسوعوضی اومدم.وبعدفورارفت وازنظرناپدیدشد.یک روز یه دعوت نامه اومددرخونه من درسنگاپوربرای شرکت درچشن تجدیددیداردانش اموزان مدرسه..ولی من به همسرم دروغ گفتم که به یک سفرکاری میرم بعدازمراسم رفتم به اون کلبه قدیمی خودمون البته فقط ازروی کنجکاوی.همسایه ها گفتن که اون مرده ولی ممن حتی یک قطره هم اشک نریختم اونایک نامه به من دادندکه اون ازشون خواسته بودبدن به من
"ای عزیزترین پسرمن من همیشه به فکرتوبوده ام.منوببخش که به خونت توسنگاپوراومدم وبچه هاتوترسوندم خیلی خوشحال شدم وقتی داری میای اینجا ولی من ممکنه نتونم ازجام بلندبشم که بیام توروببینم وقتی داشتی بزرگ میشدی ازاینکه دائم باعث خجالت تومیشدم خیلی متاسفم اخه میدونی…وقتی توخیلی کوچیک بودی تویه تصادف یک چشمتوازدست دادی…به عنوان یک مادرنمیتونستم تحمل کنم وببینم که توداری بزرگ میشی بایک چشم بنابراین مال خودمودادم به تو.برای من افتخاربودکه پسرم میتونست بااون چشم به جای من دنیای جدیدروبه طورکامل ببینه
باهمه عشق وعلاقه به تو…..مادرت"
حسین جان
منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارت
بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم....از عشق تو.....از داشتن
تو...اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش
بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام
وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم
خداوند می فرمابد:
آنکس که مرا طلب کند،می یابد
آنکس که مرا یافت ، می شناسد
آنکس که مرا شناخت ، دوستم می دارد
آنکس که دوستم داشت ، عاشقم می شود
آنکس که عاشق من شود، من نیز عاشقش می شوم
آنکس را که من عاشقش شوم ، او را می کشم
آنکس را که من بکشم ، خونبهایش بر من واجب می شود
وآنکس که خونبهایش برمن واجب شد،پس من خودم خونبهایش می شوم.
من می خواهم بدانی ، امروز و هر روز
وقتی می گویم دوستت دارم، این فقط یک کلمه نیست
با یک معنی ساده......
این یک احساس است، در کنار قلب من
یک عاطفه است که وجود دارد به خاطر تو...
به خاطر خنده ی تو، به خاطر چشمان تو، صدای تو
که قلب مرا روشن می کند، کلماتم را، زندگیم را روشن می کند...
دوستت دارم یعنی تو برای من شادی می آوری ،
و به من آرامش می دهی...
دوستت دارم یعنی تو بهترین دوست منی-
کسی که می توانم به طرفش بروم؛ کسی که می توانم به او اعتماد کنم...
دوستت دارم یعنی تو شگفت انگیزی
انکار ناپذیرو همینطور عجیب...
دوستت دارم یعنی تاابد...
• عشق و ازدواج
روزی شاگردی از استادش پرسید:"عشق چیست"
استاد در جواب گفت:"به گندم زار برو و پر خوشه ترین
شاخه را بیاور.اما هنگام عبور در گندم زار به یاد داشته باش
که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی!
شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدت طولانی برگشت.
استاد پرسید:"چه اوردی؟"
و شاگرد با حسرت جواب داد:
"هیچ! هر چه جلو میرفتم خوشه های پر پشت تر میدیدم و به
امید پیدا کردن پر پشت ترین تا انتهای گندم زار رفتم".
استاد گفت:"عشق یعنی همین!"
شاگرد پرسید:"پس ازدواج چیست؟"
استاد به سخن امد که:"به جنگل برو و بلند ترین درخت را بیاور.
اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی"!
شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درخت بر گشت.استاد گفت
که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت:
"به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم انتخاب کردم.
ترسیدم که اگر به جلو بروم باز هم دست خالی برگردم".
استاد گفت:"ازداج هم یعنی همین"!!
• غربت سنگی
ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی
رفتی و تنهام گذاشتی دل به نا باوری بستی
ای که بی تو تک تنهام توی این غربت سنگی
میدونم بر نمی گردی شدی هم رنگ دو رنگی
همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود
چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود
رفتی و ازم گرفتی اون نگاه اشناتو
واسه من دامی گذاشتی التهاب لحظه ها تو
حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی
چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی
به امید دیدار....
• دوستت دارم حسین
دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی...
دوستت دارم چون تنهاترین مصراع شعرمنی...
دوستت دارم چون تنهاترین فکر تنهایی منی...
دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی...
دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی...
دوستت دارم چون زیباترین رویای منی...
دوستت دارم به یک نگاه عشق منی...
دوستت دارم چون نیمه ی منی...
دوستت دارم چون عمر منی...
دوستت دارم چون
• می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه
می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه
من باشم و تو باشی یک شب مهتابی باشه
می خوام یه کاری بکنم شاید بگی دوسم داری
می خوام یه حرفی بزنم که دیگه تنهام نذاری
می خوام برات از آسمون یاسای خوشبو بچینم
می خوام شبا عکس تو رو تو خواب گل ها ببینم
می خوام که جادوت بکنم همیشه پیشم بمونی
از تو کتاب زندگیم یه حرف رنگی بخونی
امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم
اگر که خوب در نیومد به احترامت بمیرم
امشب می خوام تا خود صبح فقط برات دعا کنم
برای خوشبخت شدنت خدا خدا خدا کنم
امشب می خوام رو آسمون عکس چشات رو بکشم
اگه نگاهم نکنی ناز نگاتو بکشم
می خوام تو رو قسم بدم به جون هر چی عاشقه
به جون هر چی قلب صاف رنگ گل شقایقه
یه وقتی که من نبودم بی خبر از اینجا نری
بدون یه خداحافظی پر نزنی تنها نری
یه موقعی فکر نکنی دلم واست تنگ نمیشه
فکر نکنی اگه بری زندگی کمرنگ نمیشه
اگه بری شبا چشام یه لحظه هم خواب ندارن
آسمونای آرزو یه قطره مهتاب ندارن
راستی دلت میآد بری بدون من بری سفر
بعدش فراموشم کنی برات بشم یه رهگذر
اصلا بگو که دوست داری اینجور دوست داشته باشم
اسم تو رو مثل گلا تو گلدونا کاشته باشم
حتی اگه دلت نخواد اسم تو تو قلب منه
چهره تو یادم می آد وقتی که بارون می زنه
ای کاش منم تو آسمون یه مرغ دریایی بودم
شاید دوسم داشتی اگه آهوی صحرایی بودم
ای کاش بدونی چشمات و به صد تا دنیا نمی دم
یه موج گیسوی تو رو به صد تا دریا نمی دم
به آرزوهام می رسم اگر که تو پیشم باشی
اونوقت خوشبخت میشم مثل فرشته ها تو نقاشی
تا وقتی اینجا بمونی بارون قشنگ و نم نمه
هوای رفتن که کنی مرگ گلهای مریمه
نگام کن و برام بگو بگوی می ری یا می مونی
بگو دوسم داری یا نه مرگ گلهای شمعدونی
نامه داره تموم میشه مثل تموم نامه ها
اما تو مثل آسمون عاشقی و بی انتها
|
• خوش آمدی عزیزم
حسین جانم
خوش آمدی که خوشم آمد ز آمدنت
هزار جان گرامی فدای یک قدمت
سخن دل میگویم ، گر به کلبه دلم گام نهی ، خاک قدمت
سرمه چشمانم ، خوش آمدی گلم
و خویشتن را یکباره به آینه می سپارم
وترا به باران.....
آسمان نذرش را ادا کرد
وابر لطافتش را پیش پایت قربان.........
آهای شبگرد غزلهای عاشقی
به کوچه پس کوچه های تنهائی من خوش آمدی
خوش آمدی
• دوستت دارم
به تو میگم دوستت دارم. به تویی که قلبت به وسعت دریایی است که قایق کوچک دل من در آن غرق شده
• وقتی تو بیایی
وقتی تو بیایی
میخواستم وقتی که می ایی
اسمان را با ستاره ها اذین ببندم وزمین رابستری از گل یاس و نیلو فر وقالیچه ای با تاروپود محبت در زیر پایت بگذارم
اما افسوس
که نیا مدی؟
در قلب تو
همیشه زنده ام
از عشق تا نفرت
از هستی تا مرگ
از آیینه تا آب
از رؤیا تا خواب
قلبم را به تو می دهم
با قلب تو می تپم
• محبت
نام تو رو آورده ام دارم عبادت میکنم
گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت میکنم
دستت به دست دیگری از این گذشته کار من
اما نمی دانم چرا دارم حسادت میکنم
گفتی دلم را بعد از این دست کس دیگر دهم
شاید تو با خودئ گفته ای دارم اطاعت میکنم
رفتم کنار پنجره دیدم تو را با بگذریم
چیزی ندیدم این چنین دارم رعایت میکنم
من عاشق چشم تو ام تو مبتلای دیگری
دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم
تو التماسیم می کنی جوری فراموشت کتم
با التماس ولی تو را به خانه دعوت میکنم
گفتی محبت کن برو باشد خداحافظ ولی
رفتم که تو باور کنی دارم محبت میکنم
• فقط به خاطر تو (حسین)
آخر یه روز دق می کنم فقط به خاطر تو
دنیا رو عاشق میکنم فقط به خاطر تو
شب به بیابون می زنم فقط به خاطر تو
رو دست مجنون می زنم فقط به خاطر تو
عشقت رو پنهون می کنی فقط به خاطر من
من دلم رو خون میکنم فقط به خاطر تو
تو گفتی عاشقی بسه
دنیا برام یه قفسه
گفتی که عشق یه عادته
دلم پر از شکایته
گفتی می خوای بری سفر
خیره شدن چشام به در
من می شینم به پای تو فقط به خاطر تو
من می شینم به پای تو فقط به خاطر تو
به من تو گفتی دیوونه فقط به خاطر من
حرفت به یادم می مونه فقط به خاطر تو
از خوبیات کم میکنی
قلبم رو پر پر می کنی
گفتی که از سنگه دلت
از من و دل تنگه دلت
از خوبیات کم میکنی
قلبم رو پر پر می کنی
گفتی که از سنگه دلت
از من و دل تنگه دلت
ازم گرفتی فاصله فقط به خاطر من
دست کشیدم از هر گله فقط به خاطر تو
گفتی که از اینجا برو فقط به خاطر من
می رم به احترام تو فقط به خاطر تو
• سخن بزرگان و حکیمان4
هنر خوراک روان و هنرمند آفریننده آن است . بارگاه هنر با هیچ جایگاهی درخور ارزیابی نیست . اُرد بزرگ
مطیع مرد باشید; تا شما را بپرستد. کارول بیکر
بزرگترین امید آن است که امید را به قصد کشت کتک بزنیم . جان اشتنبک
• ضرب المثلهای جهان ۱
انگلیسی: طمع به همه چیز، از دست دادن همه چیز است.
ترکی: پایان جدایی ملاقات مجدد است.
عربی: هیچ کس را وادار به دو کار نکن، جنگیدن و زن گرفتن.
تازی: پرده اشک را با سوالات پاره کن!
انگلیسی: ضربات کوچک درختان بزرگ را از پای در می آورند.
ایتالیایی: معنی همه چیز دانستن هیچ ندانستن است.
تازی: مشورت با کسی کن که تو را به گریه می اندازد نه با کسی که تو را می خنداند.
روسی: برای کسی که شکمش خالی است، هر نوع باری سنگین است.
ژاپنی: «ملاقات» آغاز جدایی است.
دانمارکی: وقتی که آش از آسمان می بارد گدا قاشق ندارد.
لاتین: « مردگان» بهترین مشاورانند.
لهستانی: یک دروغگو می تواند دور دنیا برود ولی نمی تواند مراجعت کند.
یونانی: همه کس قوم و خویش آدم ثروتمند است.
فارسی: پیکان از جراحت به در آید و آزار در دل بماند.
عربی: «عشق» را نمی شود با پنهان کردن پنهان کرد.
سوئدی: «مرگ» آخرین پزشک است.
آفریقایی: یک دوست خوب را با هر دو دستت نگاهدار.
فارسی: مرد حکیم خرده نگیرد بر آینه.
یونانی: یا حرفی بزن که از خاموشی بهتر باشد یا خاموش باش.
اسپانیولی: بدی اشخاص احمق، هم تراز نیکی اشخاص عاقل است.
فارسی: صدقه، راه به خانه ی صاحبش می برد.
لاتین: یگانگی هدف، دوستی ایجاد می کند.
اسپانیولی: مرد برای آسایش زن می گیرد و زن به خاطر کنجکاوی شوهر می کند.
فارسی: «علم» از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن.
طبرستانی: به من رفیقی بده که با من گریه کند، دوستی که با من بخندد را خودم پیدا می کنم.
فنلاندی: همیشه کمی بترس تا هرگز محتاج نشوی زیاد بترسی.
اسلواکی: تا وقتی که «زبان» زنده است «ملّت» نمرده.
بوسنی: مرحله اول بلاهت آن است که خود را عاقل بدانیم.
لهستانی: یک کلید طلایی به هر دری می خورد.
بلژیکی: متنبه کردن بهتر از متنبه شدن است.
انگلیسی: شوهر به مرد کن نه به پول.
مثل ایتالیائی :عشق یعنی ترس از دست دادن تو.
مثل لاتینی : اندیشه ی گوینده از گفتارش مهم تر است.
مثل انگلیسی: یک متر یک متر سخت است ولی یک سانت یک سانت مثل آب خوردن است.
مثل مصری : تندرستی ، تاجی است بر سر انسان سالم ولی هیچ کس جز یک بیمار این تاج رانمی بیند .
ضرب المثل ژاپنی : باید حریف را به کمک حریف دیگری بدام انداخت
مثل هندی : سکوت هرگز اشتباه نمی کند و هر چه طولانی تر باشد ، بهتر قضاوت می کند
مثل قدیمی : اگر سخن نقره است ،خاموشی طلا است
• سخن بزرگان و حکیمان 3
هر جدایی یک نوع مرگ است و هر ملاقات یک نوع رستاخیز . شوپنهاور
مرد بزرگ تنها به خود متکی است و جز از خود از هیچکس چیزی طلب نمی کند ولی مردان کوچک از دیگران توقع دارند . پاتریک هانری
مصمم شوید که کارى باید صورت گیرد، سپس راه انجام آن را خواهید یافت . آبراهام لینکلن
• اس ام اس های عاشقانه
شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی
مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه
آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی. زمین مال زمین خوارها ،فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال من
• دلم برات تنگ شده
دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب من....برای همینه که همیشه با منی...برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه...هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیتونم تحمل کنم...دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میکشم....دستامو که بو میکنم مست میشم...مست از عطر ت. صدای مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه چیز میرسم.....به عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه...اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....اونوقت دیگه تنها نیستم
حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم.. به این تنهایی دل بستم...حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه.. پر از اشکهای گرم عاشقونه ...
• به دیدارم بیاهرشب
به دیدارم بیاهرشب
دراین تنهایی تنهاوتاریک خدامانند
دلم تنگ است
بیاای روشن ای روشنترازلبخند
شبم راروزکن در زیرسرپوش سیاهیها
دلی خوش کرده ام بااین پرستوهاوماهیها
واین نیلوفرآبی واین تالاب مهتابی
بیاءای همگناه من دراین برزخ
بهشتم نیزوهم دوزخ
به دیدارم بیا ای هم گناهء ای مهربون با من
کهاینان زود می پوشند رو در خوابهای
بی گناهیها
و من می مانم وبیداد وبی خوابی
...شب افتاده است ومن تنهاوتاریکم
ودر ایوان ودر تالاب من دیریست
در خوابند
پرستوها وماهیها وآن نیلوفر آبی
بیا ای مهربان با من!
بیا ای یاد مهتابی
میخوام اینوتقدیم کنم به عشقم همسرصبورم که همیشه کنارم بود...
فراموشت نمی کنم ای بهترین اهنگ زندگی من اهای تو که این همه دوری ازمن اامشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه
ا زعشقت سوزوندش گنجشک کلاغای رو نمی
فراموشت نمی کنم عشق بیماری است که تنها درمان آن جواب مثبت از طرف معشوق است هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود.
یه نفر به من می گفت: گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش
ولی خودش در پیش پا افتاده ترین حادثه رفت و منو تنها گذاشت... در گذرگاه
زمان خیمه شب بازی دهر با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد و فقط
خاطره هاست که در این وادی عشق دست نخورده به جا میماند..
دوستت دارم زندگی امید نفس کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
دوستت دارم حسین من چترم باز باشد یا بسته فرقی نمی کند بی تو آسمان دلم همیشه ابریستزندگی زیباست زندگی زیباست حتی اگر کور باشی خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی اما بی ارزش است اگرثانیه ای عاشق نباشی نگاهی برگل یاس کردم تو را در برگ گل احساس کردم خلاصه در کلاس ناز چشمت دو واحد عاشقی را پاس کردم
برای تو و به یاد تو می نویسم که باورکنی و بدانی یک ثانیه بدون تو
برای من برابر است با یک عمر تنهاییین دیوندم میدونم واسهرو دادمبدونت حتی مردن می خوام بگم: دوسِت دارم! به پنجره ! به آسمون! به این شب ِ آینه دزد! به تک درخت ِ کوچه مون! می خوام بگم: دوسِت دارم! به تو! به اسم ِ نقطه چین! به گریه های بی هوا! به کولی ِ کوچه نشین! می خوام بگم: دوسِت دارم! به هر رفیق ُ نارفیق! به شاعرای بی غزل! به جنگلای بی حریق! میخوام بگم: دوسِت دارم! به قاتلم! به روزگار! به اون کسی که میندازه به گردنم طناب ِ دار! دوسِت دارم، دوسِت دارم، دوسِت دارم تو این عذاب! به ترکه ی خیس ِ انار، کنار ِ درس ِ هندسه! میخوام بگم: دوسِت دارم! به مرغ ِ عشق ِ بی قفس! به جغد ِ پیر ِ بد صدا! به نی زنای بی نفس! میخوام بگم: دوسِت دارم! به هر چی خوبه، هر چی بد! به خونه های کاگِلی! به سیبای توی سبد! می خوام بگم: دوسِت دارم! به بغض ِ تلخ ِ انتظار! به بدترین فصل ِ سفر! به آخرین سوتِ قطار! دوسِت دارم، دوسِت دارم، دوسِت دارم تو این عذاب!● اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست اگر کلمه دوستت دارم نمایشگر عشق خدایی من نسبت به توست اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلبهاست اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست اگر کلمه دوستت دارم نشانگر اشتیاق راستین من نسبت به توست اگر کل دوستت دارم حسین مهربونم
پس از آن غروب رفتن ... اولین طلوع من باش ... من رسیدم رو به آخر ... تو بیا شروع من باش ... شب وازغصه جدا کن ... چکه کن رو باور من ... خط بکش رو جای پای ... گریه های آخر من ... راسمتو ببخش به لبهام ... بی تو خالیه نفسهام ... خط بکش رو باور من... زیر سایه بون دستام ... خواب سبز رازقی باش ... عاشق همیشگی باش ... خسته ام از تلخی شب ... تو طلوع زندگی باش... طوری نیست آدم برای کسی که دوستش داره، غرورش رو از دست بده اما این فاجعه است که آدم به خاطر غرورش کسی رو که دوست داردازدست بده
اگر می دانستی چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی تا من در معصومیت نگاه تو؛ رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خدا ببرم
اونی که می خوام من نه ستارست نه فرشته اونی که می خوام من نه ستارست نه فرشته
|
کسی که توهمه سختی هاکنارم بود...