عاشق

دنبال مطلب بودم راجع به خدا...که این مطالب منوتکون دادبدنیست شماهم بخونید...                             چند می ارزی؟

دایم در شب و روز نام خدا را یاد کن وبه کلی از غیر او علاقه ببر و به او پرداز همان خدای مشرق و مغرب عالم که جز او هیچ خدایی نیست و او را بر خود وکیل و نگهبان اختیار کن(مزمل_ ٩)

 چرا این آیه انقد آرومم می کنه.فکر می کنم برا اینکه فرموده:به کلی از غیر او علاقه ببر.واقعا چقدر زیباست که آدم وابسته ی هیچ کس و هیچ چیز نباشه.فقط خودش باشه.فقط اون واسش مهم باشه.می دونم که دوست داشتن کسی جرم نیست...و اینم می دونم که دوست داشتن موجودات خدا یه وظیفس.ولی چقدر قشنگه که آدم تو زیبایی و دلربایی یک چیز خالق اون موجود یا شی رو ببینه که صد در صد در هر موردی برمی گردیم به همون خدای زیبای تنها.بی نیاز.مهربان.بخشنده.ستار و هزار صفت دیگه که خیلی شنیدین.و اینکه به نظرم زیبایی و جوونی و قدرتمندی و ثروت هر انسانی کوتاه مدته.خیلی کوتاه.ارزشش چقدره؟انقدی هست که من خودمو بفروشم تا اون زیبایی رو بدست بیارم.

بر هر چه همی لرزی می دان که همان ارزی

                                         زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد

خیلی خوبه که قدر خودمونو بدونیم.خودمونو ارزون نفروشیم.به دو تا حرف عاشقونه.به یه کلکل که تو نمی تونی این کارو انجام بدی بعد گیر اون کار بیفتیم.به دو زار پول.به یه ماشین.به یه خونه.بعضیامونم که با یه چشمک و شایدم یه آبنبات

آره واقعا هر کسی یه قیمتی داره اینو زیاد شنیدین.قیمت ما چنده؟؟؟

یه لذت زود گذر...نگو که تو نمی دونی.فکر نکن که از اون امامزاده های بی عیب و نقصم.بلانسبت شما همه غلطی ام کردم.پس همه چیو میدونم.همه خلافی ام کردم که به فکر بعضی هاتونم نمی رسه.ولی برگشتم که راهی جز او نیست...

یه چیز دیگم می دونم که هیچی ارزش اون خدای مهربونو واسم نداره... 


خدایا توانایی آن ندارم که به وسیله ی آن از نافرمانی ات منتقل شوم مگر هنگامی که برای دوستی ومحبتت بیدارم کنی...                                        (مناجات شعبانیه)

فکر می کنم راهی بهتر از محبت و عشق ورزیدن به معبود و اولیای برگزیده ی خداوند تعالی وجود نداشته باشه ویقین دارم که سریعترین راه و ایمن ترین راه و زیرکانه ترین راه همین باشه.حقیقتا که ما توانایی آن نداریم که یک انسان متعالی باشیم بدون معصیت که پیامبران هم با اون عظمت معصیتهایی به نظر ما کوچک ولی در درگاه حق تعالی بسیار بزرگ انجام میدادند.

معصیت کوچک و بزرگ در این درگاه معنی نداره.چونکه صاحبخونه خیلی بزرگه و ما خیلی خیلی کوچیک.پس هر معصیت کوچیکی تو درگاه اون خیلی بزرگه.

من با دوستای خوبم که فکر می کنن که خیلی کارشون درسته و سرقفلی بهشت به نامشونه هیچ کاری ندارم.ما رو هم دعا بفرمایید

این نوشته ها مال اوناست که فکر می کنن هیچی ندارن.گنه کارن.روسیاهن.کسایی که فکر می کنن خیلی اوضاعشون بی ریخته.هر کاری بگی کردن.خلاصه بد روسیاهن.

ولی یه چیزو خوب می دونم اونم اینکه خیلی خدای بزرگی داریم.هر موقع بخوای برگردی می گه بفرما خوش اومدی.هر کاری کردی نادیده می گیره قاطی خوبا راهت می ده و می زاره باهاش حرف بزنی.خدایی که راحت می شه حسش کرد.میشه دیدش.می شه درکش کرد.اونی که تو رو دوست داره و عاشقته.به این فکر می کنم همیشه خندم می گیره.خدا به اون بزرگی عاشق ما کج و کوله هاست(بازم با شما که خیلی خوشکلی نیستما)خلاصه رفقا می دونم وقت تنگه.با کارهای آبکی و پوشالی حواسمون پرت نشه.رنگ این دنیا چشامونو نبنده

همه ی اینارو به خود بدبختم گفتم که هر روزم بدتر از دیروز و هر سالم گنه کار تر و روسیاه تر از سال پیش

تو به خودت نگیر رفیق!

الهی مگوی که چه آورده اید که درویشانیم و مپرس که چه کرده اید که رسوایانیم           (خواجه عبداله انصاری)

لب بر لب کوزه بردم از غایت آز     

                             تا زو طلبم واسطه ی عمر دراز

لب بر لب من نهاد و می گفت به راز

                         می خور که بدین جهان نمی آیی باز

                          

 


خوشا چهره ای که خداوند به آن می نگرد در حالی که از ترس خدا بر گناهی که کرده و جز او کسی از آن آگاه نیست می گرید.(پیامبر(ص))

دوست دارم بشینم زار زار گریه کنم.نمی دونم حال شما چه جوریه.من الان این جوریم. می خوام گریه کنم به حال خودم.به حال عمرم که همش تو حرف زدن گذشت نه عمل کردن.به اینکه می خواستم خوب باشم نشد.به اینکه می خوام فقط تو رو ببینم ولی نمی زارن یا نمی شه.

خدایا می خوام به کار بد و خوبم گریه کنم.به گذشتم به آیندم به الانم....به دور و ورم که اینقدر شلوغش کردم.

هان!آیا کسی نیست که پیش از رسیدن روز سختی برای آن کار   کند؟                                               (امام علی)

نه!گریه ی من از ترس نیست.از کارای اشتبامه.از کارایی که تو خوشت نمی آد.باهاشون حال نمی کنی.منم هر روز خواسته و ناخواسته انجامشون می دم.خدایا می دونم تو بخوای درستم می کنی.پس بخواه که می دونم بقیه ی عمرمم زود می گذره و یک دفعه می گن خوش اومدی.وقتت تمومه.کاسه کوزتو جمع کن. باید بری.نمی خوام اینطوری برم.خودت ما رو نجات بده می دونم هیشکی دلش بیشتر از تو برا ما نمی سوزه.خودت آفریدیمون خودت جمع و جورمون کن ای خدااااااای مهربون.

خواجه عبداله انصاری می گه که:الهی از پیش خطر و از پس راهم نیست.دستم گیر که جز فضل تو پناهم نیست.

می دونم خیلی بدی کردم.می دونم هر کاری دلم خواست کردم.می دونم رو هوسم کار کردم.ولی می دونی اگه بگی برو کجا رو دارم برم؟آخه کجا برم؟

تا با غم عشق تو مرا کار افتاد

                                         بیچاره دلم در غم بسیار افتاد

بسیار فتاده بود هم در غم عشق

                                         اما نه چنین زار که این بار افتاد

 

 

 

 


صبر کن وعده ی خدا حق است و فرا خواهد رسید.این مردم بی ایمان و یقین تو را تکان ندهند و سبکسارت نکنند(۶٠_روم)

سختی هر چی بیشتر می شه باید بفهمیم که اون نظرش به ماست.اقلا نگامون می کنه.اقلا هنوز دوست داره صداش کنیم.دوست داره صدامونو بشنوه.اشکامونو ببینه.خدایا شکرت که به ما درد دادی تا درمانش خودت باشی.خدایا بی دردم نکن که فراموشت کنم.که از یادم بری.که مغرور شم.که فکر کنم چیزی شدم.

الهی سوز عشقت بیشتر کن             دل ریشم زدردت ریشتر کن

از این غم گر دمی فارغ نشینم         به جانم صد هزاران نیشتر کن

آره انقد ننالیم که ماشین نداریم.خونه نداریم.پول نداریم.یه خورده اونو بخوایم.اینا اسباب بازی های این دنیاست.اصل اونه.تازه به اینام که می رسیم راضی نمی شیم هی مدل ماشینو ببر بالا.خودمونو می کشیم زیر صد تا قرض می ریم خونمونو دو تا کوچه ببریم بالاتر.اخرش چی؟آدم خوبه تلاش کنه همه چیز داشته باشه ولی یادمون باشه ما سوار الاغمون بشیم نه الاغمون سوار ما. 

این عمر به ابر نو بهاران ماند

                           این دیده به سیل کوهساران ماند

ای دوست چنان بزی که بعد از مردن

                           انگشت گزیدنی به یاران ماند

 

-----------

چند مرتبه گفتم من هیچ ادعایی ندارم.یه بنده ی رو سیاه گنه کارم که به اون واحد بی همتا نیازمندم به بخششش.به لطف و کرمش.و به خدا امیدوارم گرچه از همه روسیاه ترم.بازم قبلا گفته بودم که یه استادی داشتیم می گفت مروارید و از دهن سگم شده بگیرین.یا حق

 


و هر کسی از یاد خدای رحمان دل بگرداندبرای او شیطانی بگماریم که همنشین اوست(زخرف_٣۶)

نمی خواستم دیگه بنویسم ولی حالا می خوام پس می نویسم

می دونید چیه تازه فهمیدم هیچی نفهمیدم

تازه فهمیدم آدم یه دفعه تو دنیاش گم می شه همه چی رو از یاد می بره

تازه فهمیدم هر چی بالاتر باشی بدتر زمین می خوری

تازه فهمیدم اگه خودش نخواد خودتم بکشی رات نمی ده هی دور می شی

تازه فهمیدم نباید بهش عادت کرد باید هر روز درکش کرد.هر روز یه چیزی ازش فهمید.

تازه فهمیدم خیلی زود می گذره.جا نمونیم.ضرر می کنیم

هر کس ارزش خود را نشناخت بدبخت شد(امام علی)

دوست دارم بازم بگم ولی حوصلتون سر می ره

عشق می گوید به گوشم پست پست    

                        صید بودن خوشتر از صیادی است

در برم ساکن شو  و بی   خانه    باش

                        دعوی شمعی  مکن  پروانه  باش

 

 

 

 


هر کس نیزه ی خویش را برای (رضای) خدا تیز کند بر کشتن و از بین بردن سخت ترین نادرستی ها توانا باشد(امام علی)

امام حسین از همه چیزش در راه خدا گذشت.فهمیدن این جمله خیلی سخته.از همه چیزش گذشت.به خاطر این که هدفش رو می شناخت.می دونست برا چی داره اینارو می ده.عشق واقعی و عشق واقعی به خدا یعنی همین.یعنی این که هر موقع لازم شد هر چی که داری فدا کنی.

بعد اینکه اگه بخوای راه پیدا کنی باید و باید از دستگاه حسین(ع) بگذری.تو دستگاه امام حسینه که عشق معنا پیدا می کنه.

بعد این همه سال اسم امام حسین عالم و آدمو دیوونه می کنه چون هر کاری کرد خالص برا خدا کرد.حسین تموم شدنی نیست.تا دنیا دنیاس نام حسین عاشقارو دیوونه می کنه.

ای دل اسیر طره ی شاه شهید شو      گر تا کنون به عشق خدا دل نداده ای

امام باقر علیه السلام فرمود:هنگامی که آن مصایب ناگوار بر حسین(ع) وارد آمد بر پیکر وی سیصد وبیست و اندی ضربه ی نیزه و شمشیر و تیر یافت شد روایت شده است که همگی این جراحتها از مقابل آن حضرت بوده زیرا که حسین علیه اسلام هیچ گاه به دشمن پشت نمی کرد.

از امام حسین بخوایم که بهمون درک و معرفت بده بشناسیمش.تو مجلسش برا خودش باشیم.برا خودش گریه کنیم.ادا در نیاریم.دل پاک بهمون بده که بفهمیم داریم چی کار می کنیم.

امام صادق(ع) از آبا گرامی خود از امام حسین نقل می کند که فرمود:<<من کشته ی گریه ام.هیچ مومنی مرا یاد نمی کند مگر اینکه گریان می شود>>

گریه بر حسین دلها رو پاک می کنه.خدایا اشک همراه با معرفت به ما بده.

امام حسین علیه السلام فرمود:هر کس ما را برای خدا دوست بدارد روز قیامت ما و او همراه یکدیگر این طور(انگشتان خود را جفت کرده اشاره فرمود)بر پیامبران وارد خواهیم شد و هر کس که برای دنیا ما را دوست داشته باشد تنها در این دنیا است که خوب و بد با هم می باشند.

حتی خدا میان حسینیه ی غمش     

                                 سوگند خورده است به ماه محرمش

شب های قدر محترم و با فضیلتند     

                                 اما نمی رسند به شب های ماتمش

این دستمال گریه پر از نور می شود   

                          وقتی به دست روضه ی خورشید می دمش

چشمی که از برای تو گریان نمی شود

                                  باید  حواله  داد  به دست جهنمش 

                                                                                 التماس دعا


آره خودشو بچسبیم آخر هر چیزی اونه!

 

پی بردن تو به بزرگی آفریننده آفریده شده را در چشم تو کوچک می نماید٠(امام علی علیه السلام)

اگه خدامونو بشناسیم دیگه جلو کسی سرمونو خم نمی کنیم .کار فوق العاده ی کسی برا ما فقط یه کار معمولیه.هیچ چیزی اونقد چشمونو  نمی گیره چون می دونیم آخر هر کاری خدای خودمونه.دیگه زیباترین ها هم ما رو یاد خودش می ندازه نه اینکه بنده ی اون مخلوق زیبا بشیم.همیشه آزادیم اسیر چیزی نمی شیم.خیلی قشنگه نه؟

گواهی می دهم معبودی به سزا نیست جز خدا.یگانه ایست که شریک ندارد.اول است که پیش از او چیزی نبوده و آخر است که برای او حد و انتهایی نیست.وهم ها به هیچ یک از صفات او نمی رسند و دل ها او را به کیفیت و چگونگی تصدیق نمی نمایند و تجزیه و تبعیض برای او روا نیست و چشم ها و دل ها به او احاطه ندارد(امام علی)

جالب تر شد نه؟تا اونجایی که عقل ما کار می کنه هممون رو هم تو هر کاری تو هر چیز زیبایی تو هر تخیلی در برابر اونی که خدا هست هیچم نیست منو نیگاه کن هیچم نیست.حالا ببین چقدر زشته یه بنده ی ناچیز خدا مغرور باشه یا عاشق یه ماشین باشه یا یه بنده ی دیگرو بت کنه جلوی خدایی که بی انتهاست.نامحدوده.تصور و تخیل و توهم و تفکر بهش پی نمی برن به ذاتش راه پیدا نمی کنن...

خیلی زشته ولی کار هر روزمونه...

ای گدایان خرابات خدا یار شماست    

                                  چشم  انعام  مدارید  ز  انعامی  چند

پیر میخانه چه خوش گفت به دردی کش خویش

                                 که مگو حال دل سوخته با خامی چند

 

 


آنچه از نعمت های این عالم به شما داده شده متاع و زیور بی قدر زندگانی دنیاست و آنچه نزد خداست بسیار برای شما بهتر و باقی تر است اگر فهم و عقل کار بندید(۶٠_قصص)

یه سوال؟ همیشه تو ذهنم بوده اونم اینکه چرا ما به خاطر ۵٠ یا ۶٠ نه ١٠٠سال دست به هر کار کثیفی می زنیم.سر این کلاه می زاریم سر اون کلاه می زاریم پول یتیم و پیرمرد و پیرزن و بدبخت و مثه آب خوردن بالا می کشیم.بعد ماشین می کنیم می ندازیم زیر پای بچه ١۶ سالمون.فرشش می کنیم.خونش می کنیم.غذاش میکنیم مثه هلو می خوریم.چه جوری. چه جوری؟بابا به قران ما هم یه روز می میریم.به علی قسم مرگ مال دیگرون نیست مال ما هم هست.  

به خدا سوگنداین دنیای شما در چشم من خوارتر و پست تر است از استخوان بی گوشت خوک که در دست گرفتار به بیماری خوره باشد(امام علی علیه السلام)

کاش که می شستیم یه خورده فکر می کردیم بعد می دیدیم که50یا 60سال ارزش این کارارو نداره.ارزش چابلوسی و رشوه دادن و گرفتنو و حروم خوری و نیم ساعت حال کردن با ناموس مردمو نداره.به هرکسی دوست داری قسم ارزششو نداره.

حالا فکر نکنین ما از آسمون افتادیم یا امامزاده ایم این حرفارو می زنیم نه.ما خودمون از همه بدتریم فقط یه خورده بچه پوروییم.بعدم نافرم به اوستا کریم دل خوش کردیم که ببخشتمون.خدایا ما رو ببخش جلو دشمنت روسیاه نشیم.

یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد     

                                 آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود

گفت و خوش گفت برو خرقه بسوزان حافظ

                               یا رب این قلب شناسی زکه آموخته بود          

 

 

 


دوست ترین بندگان نزد خدا بنده ای است که خداوند او را بر تسلط به نفس خویش کمک و یاری کرده است(امام علی(ع)) 

مرحوم دولابی:گفت چرا ما را نعوذباله از خود جدا کرد.گفت آنجا قرب بود نمی شد آدم بی ادب باشد ما هم بی تجربه بودیم هستی با ما بود در حالی که بی ادب بودیم لذا درست در نمی آمد.اینجا دماغ همه مان به خاک خورد خدا را سجده کردیم یا اله گفتیم دچار اجنبی شدیم نفس خودمان دشمنمان شد حالا که برگشتیم مثل آدم وارد می شویم.

تو این شبای قدر اگه قول میدیم چیزی به خدا میگیم فقط مردونه باشه.یه چیزی نگیم همون موقع که اومدیم بیرون یادمون بره.اگه توبه می کنیم پای حرفمون محکم وایسیم نه فردا بریم همون گناه رو دوباره بکنیم که حدیثه انگار خدا رو به مسخره گرفتی نعوذباله.آره داداش خدا رو به مسخره نگیریم.

رشته  تسبیح  اگر  بگسست  معذورم بدار    دستم اندر دامن ساقی  سیمین ساق بود

در شب قدر ار صبوحی کرده ام عیبم مکن    سر خوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بود

 

 

 


و بعضی از مردم کسی است که خدا را به زبان و ظاهر می پرستند نه به حقیقت. از این رو هر گاه به خیر و نعمتی رسد اطمینان خاطر پیدا کند و اگر به شر و فقر و آفتی برخورد از دین خدا رو بگرداند چنین کس در دنیا و آخرت زیانکار است و این زیانش بر همه کس آشکار است.(11_حج)

هر کسی اندازه ی درکش خدا رو می فهمه.هیچ کس حق نداره کسی رو مواخذه کنه بگه چرا اینجوری فکر می کنی.یکی از دستگاه ریسندگیش خدا رو می شناسه.یکی از گلای باغچش.یکی به آدما نگاه می کنه.یکی هر چیو می بینه یاد خدا می افته.یکی دلشم خداییه.یکی برا خدا نفس می کشه.

هیچ عالمی نمی تونه بگه من از اون گارگر ساده بیشتر می فهمم.معلوم نیست شاید اون به خدا نزدیکتره.از رو ظاهرم که اصلا نمی شه چیزی گفت.همه چی تو باطن آدماست.2کلاس که درس می خونیم یا 2 تا کتاب می خونیم ادعامون نشه.یه کسایی رو دیدم اصلا سواد خوندن و نوشتن ندارن ولی به کجاها رسیدن که فکر کردن بهشم برا ما محاله.

لباس و مارکشو و مدل مو و ریشو اینام آدمو به خدا نزدیک نمی کنه.منظورم این نیست که کثیف و زشت باشیم نه.منظورم اینه زیاد مهم نیست چی تنته.مهم اینه تو فکر و دلت چی می گذره.اینم بگم سفارش شده بهترین چیزا رو تن کنین.بهترین ها رو بخواین.ولی نه به هر بهایی.چه آدمایی که لباش تنشون یه هزاری نمی ارزه ولی دنیا رو خوار و ذلیل کردن.همه چی به دستشونه.

خوشا به حال اونایی که مخلصانه عاشق خدا هستن نه به خاطر پول و موقعیت اجتماعی و صد تا چیز پست دیگه.برا خدا از خواب بیدار می شن, نفس می کشن, راه می رن,زندگی می کنن و می میرن.

          مجنون   تو  کوه را  ز صحرا    نشناخت        دیوانه ی  عشق  تو  سر  از پا نشناخت .هر کس به تو ره یافت زخود گم گردید        آن کس که تو را شناخت خود را نشناخت

دوستت دارم

حسین جان

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم در چشمانت خیره شوم
دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم که در کنارت
بنشینم سر رو شونه هایت بگذارم....از عشق تو.....از داشتن
تو...اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش
بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم وبا تمام
وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم اری من تورا دوست دارم
وعاشقانه تو را می ستایم

                                  خداوند می فرمابد:     

                          آنکس که مرا طلب کند،می یابد       

                        آنکس  که  مرا  یافت  ، می شناسد

                      آنکس که مرا شناخت ، دوستم می دارد

                    آنکس  که  دوستم  داشت ، عاشقم  می شود

                آنکس که عاشق من شود، من نیز عاشقش می شوم  

            آنکس   را  که  من  عاشقش  شوم  ،  او  را  می کشم

     آنکس را که من بکشم  ، خونبهایش بر من واجب می شود    

وآنکس که خونبهایش برمن واجب شد،پس من خودم خونبهایش      می شوم.

 

                    

من می خواهم بدانی ، امروز و هر روز

وقتی می گویم دوستت دارم، این فقط یک کلمه نیست

با یک معنی ساده......

این یک احساس است، در کنار قلب من

یک عاطفه است که وجود دارد به خاطر تو...

به خاطر خنده ی تو، به خاطر چشمان تو، صدای تو

که قلب مرا روشن می کند، کلماتم را، زندگیم را روشن می کند...

    دوستت دارم یعنی تو برای من شادی می آوری ،

و به من آرامش می دهی...

دوستت دارم یعنی تو بهترین دوست منی-

کسی که می توانم به طرفش بروم؛ کسی که می توانم به او اعتماد کنم...

دوستت دارم یعنی تو شگفت انگیزی

انکار ناپذیرو همینطور عجیب...

    دوستت دارم یعنی تاابد... 

عشق و ازدواج

روزی شاگردی از استادش پرسید:"عشق چیست"

    استاد در جواب گفت:"به گندم زار برو و پر خوشه ترین

    شاخه را بیاور.اما هنگام عبور در گندم زار به یاد داشته باش

     که نمی توانی به عقب برگردی تا خوشه ای بچینی!

     شاگرد به گندم زار رفت و پس از مدت طولانی برگشت.

                            استاد پرسید:"چه اوردی؟"

                            و شاگرد با حسرت جواب داد:

     "هیچ! هر چه جلو میرفتم  خوشه های پر پشت تر میدیدم و به

      امید پیدا کردن پر پشت ترین تا انتهای گندم زار رفتم".

                          استاد گفت:"عشق یعنی همین!"

                          شاگرد پرسید:"پس ازدواج چیست؟"

     استاد به سخن امد که:"به جنگل برو و بلند ترین درخت را بیاور.

     اما به یاد داشته باش که باز هم نمی توانی به عقب برگردی"!

     شاگرد رفت و پس از مدت کوتاهی با درخت بر گشت.استاد گفت

      که شاگرد را چه شد و او در جواب گفت:

      "به جنگل رفتم و اولین درخت بلندی را که دیدم انتخاب کردم.

       ترسیدم که اگر به جلو بروم باز هم دست خالی برگردم".

                            استاد گفت:"ازداج هم یعنی همین"!!

غربت سنگی

ای مسافر غریبه چرا قلبمو شکستی

                         رفتی و تنهام گذاشتی دل به نا باوری بستی

ای که بی تو تک تنهام توی این غربت سنگی

                      میدونم بر نمی گردی شدی هم رنگ دو رنگی

همه ی زندگی من اون نگاه عاشقت بود

                       چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود

رفتی و ازم گرفتی اون نگاه اشناتو

                     واسه من دامی گذاشتی التهاب لحظه ها تو

حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی

                     چه غریبم بی تو اینجا ای غریبه بی وفایی

 

                                  به امید دیدار....

دوستت دارم حسین

دوستت دارم چون تنهاترین ستاره زندگی منی...

دوستت دارم چون تنهاترین مصراع شعرمنی...

دوستت دارم چون تنهاترین فکر تنهایی منی...

دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی...

دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی...

دوستت دارم چون زیباترین رویای منی...

دوستت دارم به یک نگاه عشق منی...

دوستت دارم چون نیمه ی منی...

دوستت دارم چون عمر منی...

دوستت دارم چون 

می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه

می خوام یه قصری بسازم پنجره هاش آبی باشه


من باشم و تو باشی یک شب مهتابی باشه


می خوام یه کاری بکنم شاید بگی دوسم داری


می خوام یه حرفی بزنم که دیگه تنهام نذاری


می خوام برات از آسمون یاسای خوشبو بچینم


می خوام شبا عکس تو رو تو خواب گل ها ببینم


می خوام که جادوت بکنم همیشه پیشم بمونی


از تو کتاب زندگیم یه حرف رنگی بخونی


امشب می خوام برای تو یه فال حافظ بگیرم


اگر که خوب در نیومد به احترامت بمیرم


امشب می خوام تا خود صبح فقط برات دعا کنم


برای خوشبخت شدنت خدا خدا خدا کنم


امشب می خوام رو آسمون عکس چشات رو بکشم


اگه نگاهم نکنی ناز نگاتو بکشم


می خوام تو رو قسم بدم به جون هر چی عاشقه


به جون هر چی قلب صاف رنگ گل شقایقه


یه وقتی که من نبودم بی خبر از اینجا نری


بدون یه خداحافظی پر نزنی تنها نری


یه موقعی فکر نکنی دلم واست تنگ نمیشه


فکر نکنی اگه بری زندگی کمرنگ نمیشه


اگه بری شبا چشام یه لحظه هم خواب ندارن


آسمونای آرزو یه قطره مهتاب ندارن


راستی دلت میآد بری بدون من بری سفر


بعدش فراموشم کنی برات بشم یه رهگذر


اصلا بگو که دوست داری اینجور دوست داشته باشم


اسم تو رو مثل گلا تو گلدونا کاشته باشم


حتی اگه دلت نخواد اسم تو تو قلب منه


چهره تو یادم می آد وقتی که بارون می زنه


ای کاش منم تو آسمون یه مرغ دریایی بودم


شاید دوسم داشتی اگه آهوی صحرایی بودم


ای کاش بدونی چشمات و به صد تا دنیا نمی دم


یه موج گیسوی تو رو به صد تا دریا نمی دم


به آرزوهام می رسم اگر که تو پیشم باشی


اونوقت خوشبخت میشم مثل فرشته ها تو نقاشی


تا وقتی اینجا بمونی بارون قشنگ و نم نمه


هوای رفتن که کنی مرگ گلهای مریمه


نگام کن و برام بگو بگوی می ری یا می مونی


بگو دوسم داری یا نه مرگ گلهای شمعدونی


نامه داره تموم میشه مثل تموم نامه ها


اما تو مثل آسمون عاشقی و بی انتها

|

خوش آمدی عزیزم

حسین جانم

خوش آمدی که خوشم آمد ز آمدنت


هزار جان گرامی فدای یک قدمت

 

سخن دل میگویم ، گر به کلبه دلم گام نهی ، خاک قدمت

 سرمه چشمانم ، خوش آمدی گلم

و خویشتن را یکباره به آینه می سپارم

وترا به باران.....

آسمان نذرش را ادا کرد

وابر لطافتش را پیش پایت قربان.........

آهای شبگرد غزلهای عاشقی

به کوچه پس کوچه های تنهائی من خوش آمدی

خوش آمدی 

 


 

دوستت دارم

به تو میگم دوستت دارم. به تویی که قلبت به وسعت دریایی است که قایق کوچک دل من در آن غرق شده

                                                

وقتی تو بیایی

وقتی تو بیایی

میخواستم وقتی که می ایی

اسمان را با ستاره ها اذین ببندم وزمین رابستری از گل یاس و نیلو فر وقالیچه ای با تاروپود محبت در زیر پایت بگذارم

اما افسوس

                  که نیا مدی؟

در قلب تو
همیشه زنده ام
از عشق تا نفرت
از هستی تا مرگ
از آیینه تا آب
از رؤیا تا خواب
قلبم را به تو می دهم
با قلب تو می تپم

 

محبت

نام تو رو آورده ام دارم عبادت میکنم

گرد نگاهت گشته ام دارم زیارت میکنم

دستت به دست دیگری از این گذشته کار من

اما نمی دانم چرا دارم حسادت میکنم

گفتی دلم را بعد از این دست کس دیگر دهم

شاید تو با خودئ گفته ای دارم اطاعت میکنم

رفتم کنار پنجره دیدم تو را با بگذریم

چیزی ندیدم این چنین دارم رعایت میکنم

من عاشق چشم تو ام تو مبتلای دیگری

دارم به تقدیر خودم چندیست عادت میکنم

تو التماسیم می کنی جوری فراموشت کتم

با التماس ولی تو را به خانه دعوت میکنم

گفتی محبت کن برو باشد خداحافظ ولی

رفتم که تو باور کنی دارم محبت میکنم

فقط به خاطر تو (حسین)

آخر یه روز دق می کنم فقط به خاطر تو

دنیا رو عاشق میکنم فقط به خاطر تو

شب به بیابون می زنم فقط به خاطر تو

رو دست مجنون می زنم فقط به خاطر تو

عشقت رو پنهون می کنی فقط به خاطر من

من دلم رو خون میکنم فقط به خاطر تو

تو گفتی عاشقی بسه

دنیا برام یه قفسه

گفتی که عشق یه عادته

دلم پر از شکایته

گفتی می خوای بری سفر

خیره شدن چشام به در

من می شینم به پای تو فقط به خاطر تو

من می شینم به پای تو فقط به خاطر تو

به من تو گفتی دیوونه فقط به خاطر من

حرفت به یادم می مونه فقط به خاطر تو

از خوبیات کم میکنی

قلبم رو پر پر می کنی

گفتی که از سنگه دلت

از من و دل تنگه دلت

از خوبیات کم میکنی

قلبم رو پر پر می کنی

گفتی که از سنگه دلت

از من و دل تنگه دلت

ازم گرفتی فاصله فقط به خاطر من

دست کشیدم از هر گله فقط به خاطر تو

گفتی که از اینجا برو فقط به خاطر من

می رم به احترام تو فقط به خاطر تو

سخن بزرگان و حکیمان4

هنر خوراک روان و هنرمند آفریننده آن است . بارگاه هنر  با هیچ جایگاهی درخور ارزیابی نیست . اُرد بزرگ


مطیع‌ مرد باشید; تا شما را بپرستد. کارول‌ بیکر


بزرگترین امید آن است که امید را به قصد کشت کتک بزنیم . جان اشتنبک



ضرب المثلهای جهان ۱

 انگلیسی: طمع به همه چیز، از دست دادن همه چیز است.
ترکی: پایان جدایی ملاقات مجدد است.
عربی: هیچ کس را وادار به دو کار نکن، جنگیدن و زن گرفتن.
تازی: پرده اشک را با سوالات پاره کن!
انگلیسی: ضربات کوچک درختان بزرگ را از پای در می آورند.
ایتالیایی: معنی همه چیز دانستن هیچ ندانستن است.
تازی: مشورت با کسی کن که تو را به گریه می اندازد نه با کسی که تو را می خنداند.
روسی: برای کسی که شکمش خالی است، هر نوع باری سنگین است.
ژاپنی: «ملاقات» آغاز جدایی است.
دانمارکی: وقتی که آش از آسمان می بارد گدا قاشق ندارد.
لاتین: « مردگان» بهترین مشاورانند.
لهستانی: یک دروغگو می تواند دور دنیا برود ولی نمی تواند مراجعت کند.
یونانی: همه کس قوم و خویش آدم ثروتمند است.
فارسی: پیکان از جراحت به در آید و آزار در دل بماند.
عربی: «عشق» را نمی شود با پنهان کردن پنهان کرد.
سوئدی: «مرگ» آخرین پزشک است.
آفریقایی: یک دوست خوب را با هر دو دستت نگاهدار.
فارسی: مرد حکیم خرده نگیرد بر آینه.
یونانی: یا حرفی بزن که از خاموشی بهتر باشد یا خاموش باش.
اسپانیولی: بدی اشخاص احمق، هم تراز نیکی اشخاص عاقل است.
فارسی: صدقه، راه به خانه ی صاحبش می برد.
لاتین: یگانگی هدف، دوستی ایجاد می کند.
اسپانیولی: مرد برای آسایش زن می گیرد و زن به خاطر کنجکاوی شوهر می کند.
فارسی: «علم» از بهر دین پروردن است نه از بهر دنیا خوردن.
طبرستانی: به من رفیقی بده که با من گریه کند، دوستی که با من بخندد را خودم پیدا می کنم.
فنلاندی: همیشه کمی بترس تا هرگز محتاج نشوی زیاد بترسی.
اسلواکی: تا وقتی که «زبان» زنده است «ملّت» نمرده.
بوسنی: مرحله اول بلاهت آن است که خود را عاقل بدانیم.
لهستانی: یک کلید طلایی به هر دری می خورد.
بلژیکی: متنبه کردن بهتر از متنبه شدن است.
انگلیسی: شوهر به مرد کن نه به پول.
مثل ایتالیائی  :عشق یعنی ترس از دست دادن تو.
مثل  لاتینی : اندیشه ی گوینده از گفتارش مهم تر است.
مثل انگلیسی: یک متر یک متر سخت است ولی یک سانت یک سانت مثل آب خوردن است.
مثل مصری  : تندرستی ، تاجی است بر سر انسان سالم ولی هیچ کس جز یک بیمار این تاج رانمی بیند .
ضرب المثل ژاپنی : باید حریف را به کمک حریف دیگری بدام انداخت
مثل هندی : سکوت هرگز اشتباه نمی کند  و هر چه طولانی تر باشد ، بهتر قضاوت می کند
مثل قدیمی : اگر سخن نقره است ،خاموشی طلا است

سخن بزرگان و حکیمان 3

 

هر جدایی یک نوع مرگ است و هر ملاقات یک نوع رستاخیز . شوپنهاور


مرد بزرگ تنها به خود متکی است و جز از خود از هیچکس چیزی طلب نمی  کند ولی مردان کوچک از دیگران توقع دارند . پاتریک هانری


مصمم شوید که کارى باید صورت گیرد، سپس راه انجام آن را خواهید یافت . آبراهام لینکلن



اس ام اس های عاشقانه

شبی از شبها تو به من گفتی که شب باش: من که شب بودم و شب هستم و شب خواهم بود به امیدی که تو فانوس شب من باشی


مهر یه چیزیه مهربونی یه چیز دیگه، عشق یه چیزیه عاشق شدن یه چیز دیگه، قلب و دل یه چیزیه اما توی قلب تو جا شدن یه چیز دیگه


 آسمونتم می توانی همیشه بارونو تو چشمام ببینی. زمین مال زمین خوارها ،فضا مال فضا پیماها ، فقط تو مال من


 



دلم برات تنگ شده

دلم برات تنگ شده.....اما من...من میتونم این دوری رو تحمل کنم... به فاصله ها فکر نمیکنم ...... میدونی چرا؟؟ آخه... جای نگاهت رو نگاهم مونده.....هنوز عطر دستات رو از دستام میتونم استشمام کنم....رد احساست روی دلم جا مونده ... میتونم تپشهای قلبت رو بشمارم...........چشمای بیقرارت هنوزم دارن باهام حرف میزنن.......حالا چطور بگم تنهام؟؟چطور بگم تو نیستی؟؟چطور بگم با من نیستی؟؟آره!خودت میدونی....میدونی که همیشه با منی....میدونی که تو،توی لحظه لحظه های من جاری هستی....آخه...تو،توی قلب منی...آره!تو قلب من....برای همینه که همیشه با منی...برای همینه که حتی یه لحظه هم ازم دور نیستی...برای همینه که میتونم دوریت رو تحمل کنم...آخه هر وقت دلم برات تنگ میشه...هر وقت حس میکنم دیگه طاقت ندارم....دیگه نمیتونم تحمل کنم...دستامو میذارم رو صورتم و یه نفس عمیق میکشم....دستامو که بو میکنم مست میشم...مست از عطر ت. صدای مهربونت رو میشنوم ...و آخر همهء اینها...به یه چیز میرسم.....به عشق و به تو.....آره...به تو....اونوقت دلتنگیم بر طرف میشه...اونوقت تو رو نزدیکتر از همیشه حس میکنم....اونوقت دیگه تنها نیستم
حالا من این تنهایی رو خیلی خیلی دوسش دارم.. به این تنهایی دل بستم...حالا میدونم که این تنهایی خالی نیست...پر از یاد عشقه.. پر از اشکهای گرم عاشقونه ...

به دیدارم بیاهرشب

به دیدارم بیاهرشب

دراین تنهایی تنهاوتاریک خدامانند

دلم تنگ است

بیاای روشن ای روشنترازلبخند

شبم راروزکن در زیرسرپوش سیاهیها

دلی خوش کرده ام بااین پرستوهاوماهیها

واین نیلوفرآبی واین  تالاب مهتابی

بیاءای همگناه من دراین برزخ

بهشتم نیزوهم دوزخ

به دیدارم بیا ای هم گناهء ای مهربون با من

کهاینان زود می پوشند رو در خوابهای

بی گناهیها

و من می مانم وبیداد وبی خوابی

...شب افتاده است ومن تنهاوتاریکم

ودر ایوان ودر تالاب من دیریست

در خوابند

پرستوها وماهیها وآن نیلوفر آبی

بیا ای مهربان با من!

بیا ای یاد مهتابی

 

حسین

میخوام اینوتقدیم کنم  به عشقم همسرصبورم که همیشه کنارم بود...

فراموشت نمی کنم ای بهترین اهنگ زندگی من

اهای تو که این همه دوری ازمن

اامشب همه جا حرف از آسمون و مهتابه ، تموم خونه دیدار این خونه


 فقط خوابه ، تو که رفتی هوای خونه تب داره ، داره از درو دیوارش غم


 عشق تو می باره ، دارم می میرم از بس غصه خوردم ، بیا بر گرد تا

ا زعشقت
  نمردم، همون که فکر نمی کردی نمونده پیشت، دیدی رفت ودل ما رو

 سوزوندش
 حیات خونه دل می گه درخت ها همه خاموشن، به جای کفتر و

 گنجشک کلاغای
  سیاه پوشن ، چراغ خونه خوابیده توی دنیای خاموشی ، دیگه ساعت

  رو
 طاقچه شده کارش فراموشی ، شده کارش فراموشی ، دیگه بارون

  نمی
  باره اگر چه ابر سیاه ، تو که نیستی توی این خونه ، دیگه آشفته


بازاریست ، تموم گل ها خشکیدن مثل خار بیابون ها ، دیگه از


رنگ و رو رفته ، کوچه و خیابون ها ،،، من گفتم و یارم گفت


گفتیم و سفر کردیم،از دشت شقایق ها،با عشق گذرکردیم


گفتم اگه من مردم ، چقدر به من وفاداری، عشقو


به فراموشی ،چند روزه تو می سپاری


گفتم که تو می دونی،سرخاکم

     

 فراموشت نمی کنم 

عشق بیماری است که تنها درمان آن جواب مثبت از طرف معشوق است

هیچ کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی دارد باعث اشک ریختن تو نمی شود.


 

یه نفر به من می گفت:

                گر همسفر عشق شدی مرد سفر باش

 

                هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش

 

    ولی خودش در پیش پا افتاده ترین حادثه رفت و منو تنها گذاشت...

به تو می اندیشم

در گذرگاه

 

زمان خیمه شب بازی دهر با همه تلخی و شیرینی خود میگذرد و فقط

 

خاطره هاست

که در این وادی عشق دست نخورده به جا میماند..

                 

دوستت دارم زندگی امید نفس

کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی؟

 

که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب

 

دوستت دارم حسین من 

چترم باز باشد یا بسته فرقی نمی کند بی تو آسمان دلم  همیشه ابریستزندگی زیباست

زندگی زیباست حتی اگر کور باشی 

خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی

 مسحور کننده است  حتی اگر فلج باشی

 اما بی ارزش است اگرثانیه ای عاشق نباشی

نگاهی برگل یاس کردم         

         تو را در برگ گل احساس کردم

                 خلاصه در کلاس ناز چشمت

                          دو واحد عاشقی را پاس کردم

 

برای تو و به یاد تو می نویسم که باورکنی و بدانی

 یک ثانیه بدون تو

 

  برای من برابر است با یک عمر تنهاییین دیوندم میدونم واسهرو دادمبدونت حتی مردن

می خوام بگم: دوسِت دارم

می خوام بگم: دوسِت دارم! به پنجره ! به آسمون!

به این شب ِ آینه دزد! به تک درخت ِ کوچه مون!

می خوام بگم: دوسِت دارم! به تو! به اسم ِ نقطه چین!

به گریه های بی هوا! به کولی ِ کوچه نشین!

می خوام بگم: دوسِت دارم! به هر رفیق ُ نارفیق!

به شاعرای بی غزل! به جنگلای بی حریق!

میخوام بگم: دوسِت دارم! به قاتلم! به روزگار!

به اون کسی که میندازه به گردنم طناب ِ دار!
دنیای ما عوض می شه، تنها با این جمله ی ناب:

دوسِت دارم، دوسِت دارم، دوسِت دارم تو این عذاب!
می خوام بگم: دوسِت دارم! به بادبادک! به مدرسه!

به ترکه ی خیس ِ انار، کنار ِ درس ِ هندسه!

میخوام بگم: دوسِت دارم! به مرغ ِ عشق ِ بی قفس!

به جغد ِ پیر ِ بد صدا! به نی زنای بی نفس!

میخوام بگم: دوسِت دارم! به هر چی خوبه، هر چی بد!

به خونه های کاگِلی! به سیبای توی سبد!

می خوام بگم: دوسِت دارم! به بغض ِ تلخ ِ انتظار!

به بدترین فصل ِ سفر! به آخرین سوتِ قطار!
دنیای ما عوض می شه، تنها با این جمله ی ناب:

دوسِت دارم، دوسِت دارم، دوسِت دارم تو این عذاب!●

اگر کلمه دوستت دارم قیام علیه بندهای میان من و توست

اگر کلمه دوستت دارم نمایشگر عشق خدایی من نسبت به توست

اگر کلمه دوستت دارم راضی کننده و تسکین دهنده قلبهاست

اگر کلمه دوستت دارم پایان همه جدایی هاست

اگر کلمه دوستت دارم نشانگر اشتیاق راستین من نسبت به توست

اگر کل  دوستت دارم

حسین مهربونم 

 

پس از آن غروب رفتن ... اولین طلوع من باش ...

من رسیدم رو به آخر ... تو بیا شروع من باش ...

شب وازغصه جدا کن ... چکه کن رو باور من ...

خط بکش رو جای پای ... گریه های آخر من ...

راسمتو ببخش به لبهام ... بی تو خالیه نفسهام ...

خط بکش رو باور من... زیر سایه بون دستام ...

خواب سبز رازقی باش ... عاشق همیشگی باش ...

خسته ام از تلخی شب ... تو طلوع زندگی باش...

طوری نیست

 آدم برای کسی که دوستش داره، غرورش رو از دست بده 

  اما این فاجعه است که آدم به خاطر غرورش کسی رو که دوست داردازدست بده

 

 

اگر می دانستی چقدر دوستت دارم

نگاهت را تا ابد بر من می دوختی تا من در معصومیت نگاه تو؛ رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خدا ببرم  

 

اونی که می خوام من نه ستارست نه فرشته

اونی که می خوام من نه ستارست نه فرشته


اخه من دیگه می دونم دوره این حرفا گذشته


مثل شیرین و نمی خوام که دروغ باشه تو کارش


عشق فرهاد و ببینه ولی خسرو بشه یارش


مثل لیلا رو نمی خوام واسه مجنون ناز


بیاره بشکنه چینیش و اما اخرش تنهاش بزاره


از پی عشق زلیخا پشت یوسف پاره باشه


نمی خوام از پشت ابرا یه فرشته باشه یارم


که اگه یه وقت بخوامش نتونه بیاد سراغم


مثل حوا رو نمی خوام که تو عشقش حیله باشه


که ادم با خوردن سیب از خدا شرمنده باشه


نمی خوام که همدم من توی عشقش کم بیاره


من براش دیوونه باشم اون بگه دوسم نداره


اونی که می خوام من نه ستارست نه فرشته


یکی هست مثل خودم ولی اون اخر عشقه

 

 کسی که توهمه سختی هاکنارم بود...